داغ لاله
|
|
داغ لاله
بیداد رفت لاله بر باد رفته را
یا رب خزان چه بود بهار شکفته را
هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید
نو کرد داغ ماتم یاران رفته را
جز در صفای اشک دلم وا نمی شود
باران به دامن است هوای گرفته را
وای ای مه دو هفته چه جای محاق بود
آخر محاق نیست که ماه دو هفته را
برخیز لاله بند گلوبند خود بتاب
آورده ام به دیده گهرهای سفته را
ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین
بیدار کردی آن گل در خاک خفته را
گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست
تب موم سازد آهن و پولاد تفته را
یارب چها به سینه این خاکدان در است
کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را
راه عدم نرفت کس از رهروان خاک
چون رفت خواهی اینهمه راه نرفته را
لب دوخت هر کرا که بدو راز گفت دهر
تا باز نشنود ز کس این راز گفته را
لعلی نسفت کلک در افشان شهریار
در رشته چون کشم در و لعل نسفته را
ادامه مطلب |
سه شنبه 17 / 7 / 1390برچسب:شهریار,لاله,مرضیه,شکوفه ی گیلاس,دعا,سختی,درس,غم انگیز,شب,دانشگاه,امسال,ساعت,مدرسه,دوست,عاشقانه,رمانتیک,بی نظیر,عاشق,عشق,داغ لاله,داغ,سایت,تست,کنکور,سریال,شعر,غزل,کتاب,نوشته,سروده,حرف,دل,دنیا,ناراحت,کم لطفی,پخش,لعل,راز,شکفته,لب,خاک,آهن,پولاد,تب,گلوبند,بلبل,ماتم,یاران,خزان,دمید,اشک,گریه,باران,ماه,هفته,shekoofeye-gilas,marziye,marziyegoli,love,abadan,17,1372,, |
|
|
|